به گزارش شمال نیوز، سردار اسماعیل احمدیمقدم در گفتوگو با ایسنا، به سئوالات گوناگون در حوزه امنیت داخلی کشور اعم از شایعات مینگذاری و تلههای انفجاری در مرزها، سرانجام بحث برخورد با بدحجابان، چرایی اجرای طرح برخورد با اراذل و اوباش و ... پاسخ داد.
قسمتی از این گفتگو را در ذیل میخوانید.
جنابعالی 9 سال پیش در سال 84 فرماندهی نیروی انتظامی کشور را با چه میزان ضریب امنیتی تحویل گرفتهاید و اگر قرار باشد فرمانده ناجا تغییر کند، کشور را با چه ضریب امنیتی تحویل فرمانده بعدی خواهید داد؟
احمدیمقدم: شروع کار من به عنوان فرمانده ناجا در همان دقایق اول با حوادث گوناگونی روبرو بود، به گونهای که هنوز ساعتی از انتخاب بنده به عنوان فرمانده ناجا نگذشته بود که حادثه معروف «مهاباد» رخ داد؛ به گونهای که در این حادثه ماموران ما به دنبال شروری رفته بودند و با بیتدبیری که به خرج داده بودند، این شرور در درگیری کشته شده و پس از آن نیز جسد او را تا شهر کشانده بودند که این مسئله موجب تحریک احساسات عمومی شد و همچنین بهانهای شد تا گروههای سیاسی با این بهانه، نیات دیگر خود را پیگیری کنند و گروههای ضد انقلاب نیز از این اتفاق سوءاستفاده کردند و حتی در عمده شهرهای کردنشین از جمله مهاباد تا مریوان و حتی سنندج نیز موجبات اعتصاب و درگیری شده بود و در همان ساعاتاولیه با این بحران مواجه شدم.
در فضای آن موقع کشور شاهد آن بودیم که بخشهای زیادی از مرزها به خصوص در شرق و غرب هیچ عملیات انسدادی صورت نگرفته بود و تنها تکهای از مرز در شرق کشور در محدوده خراسان اقداماتی در حال انجام بود، اما هنوز در سیستان و بلوچستان هیچ اتفاقی در رابطه با انسداد مرز صورت نگرفته و در مرزهای شمال غرب و غرب کشور نیز هنوز این مناطق جزء مناطق دفاعی محسوب شده و تامین امنیت آن بر عهده ارتش و سپاه بود؛ هر چند نیروی انتظامی نیز پاسگاههای کمی در این منطقه داشت، اما مسئولیت امنیت مرز هنوز به نیروی انتظامی منتقل نشده بود و ناجا نیز آمادگی و استعداد تحویلگیری امنیت مرز را هم نداشت و حتی وضعیت به گونهای بود که در مرزهای آبی، کنترل بسیار بسیار ضعیفی داشتیم.
وضعیت مرزها بسیار آشفته بود و حتی شاهد آن بودیم که قاچاقچیان موادمخدر آنقدر گستاخ شده بودند که با ایجاد کاروان و خودروهای زرهی، موادمخدر را به کشور حمل میکردند و حتی دارای پایگاه، پناهگاه و باراندازهای مختلفی در کشور بودند. هر چند با بیان این موضوعات نمیخواهم بگویم که شرایط بسیار بدی بود، اما در نقطهای که به من تحویل داده شده بود، شرایط اینگونه بود و قصد ندارم که عنوان کنم که اوضاع بسیار آشفته بود و به مرور در این سالها تمرکز بر این مناطق بیشتر شده است.
زمانی که من فرمانده ناجا شدم، نیروی انتظامی از مسائل سیاسی سختی همچون 18 تیر، ،ناآرامی و اغتشاش برخی کلانشهرها همچون تهران و... عبور کرده بود و با اینکه زمانی که من به عنوان فرمانده انتخاب شدم، این ماجرا فروکش کرده بود، اما این مسائل روی ناجا تاثیر گذاشته بود.
مرز، موادمخدر و اشرار سه دغدغه فرمانده جدید
زمانی که شما به عنوان فرمانده ناجا انتخاب شدید، روی چه مسائلی تمرکز کردید؟
احمدیمقدم: در هنگام تصدی بنده به عنوان فرمانده نیروی انتظامی روی چند حوزه متمرکز شدم که یکی از این موارد «مرز» بود، چرا که امنیت مرزها، ارتباط تنگاتنگی با تروریسم، قاچاق سلاح و ناامنی، ورود اتباع بیگانه و حتی قاچاق انسان، قاچاق کالا و مهمتر از همه قاچاق موادمخدر دارد. در آن زمان یادم هست که بر اساس آمار سازمان ملل، 62 درصد از موادمخدر تولید شده افغانستان از طریق ایران به بازارهای اروپایی منتقل میشد و گذرگاه اصلی موادمخدر، مرزهای ایران بود و با اینکه آمار درستی از وجود معتادان در کشور وجود نداشت و هر فردی یک رقمی را اعلام میکرد، اما آمار معتادان داخل کشور نیز رو به افزایش بود و بر همین اساس یکی از حوزههای مهم کاری خود را روی «انسداد مرز» متمرکز کردم. چرا که در آن زمان و حتی در زمان کنونی نیز شرایط پیرامونی ما اعم از وضعیت افغانستان و ... دارای شرایط بحرانی بود و سبب ایجاد مرزهای بیثبات در پیرامون کشور شده بود و گروهکهایی همچون کموله، پژاک و پ.ک.ک در غرب کشور فعالیت داشتند و حتی در مرزهای شرقی نیز گروههایی همچون «عبدالمالک ریگی» اقدام به ناامنکردن مرزها میکردند و حتی شاهد تولد گروهکهای جدید در محدوده مرزهای ایران بودیم که شروع فعالیت این گروهکها ناشی از شرایط نامناسب آن سوی مرزهای ایران بود و درونزا نبود. اما به دلیل بیثباتی آن سوی مرزها، ایجاد میشد و تاثیر نامطلوبی بر امنیت ایران میگذاشت. هر چند که ما در مرزهای شمالی، ثبات لازم را مشاهده میکنیم و سرمایهگذاری (ناجا) در این مرزها به مراتب کمتر از سایر مرزهای کشور بود و ما از همان ابتدا نیز دغدغه ناامنی در مرزهای شمالی را نداشتیم، چرا که کشورهای پیرامونی مرزهای شمالی ایران دارای ثبات داخلی بودند.
همواره عنوان کردهام که مرز یک ضرورت همیشگی است و زمانی که در سال 85 تصمیم گرفتیم که کنترل مرزها را شروع کنیم، در برآوردهایی که انجام دادهایم مشخص شد که حدود 30 درصد در مرزهای خود اعمال حاکمیت میکنیم و امنیت بسیار در این مناطق ناقص است و پس از آن سعی شد با همت مضاعف و جلب توجه مسئولان کشوری، این مهم ادامه یابد.
یکی دیگر از هدفگذاریهای ما در زمان پذیرفتن فرماندهی ناجا بحث امنیت داخلی و برخورد با اشرار و اوباشی بود که یا محلهای را در قُرُق خود داشتند یا پایگاهی در کوهها برای خود ایجاد کرده و در آنجا مستقر بودند و گاهی نیز دیده میشد، نقاط امنی را برای خود ایجاد کرده و با اتکا به این پایگاهها، به شهرها میآمدند و اعمال مجرمانهای انجام داده و پس از آن در مناطق خودشان که معمولا غیرقابل دسترس نیز بود، پنهان میشدند یا حتی در همین تهران برخی مناطق وجود داشت که در قُرُق چاقوکشان و اوباشگران بود و بر همین اساس یکی از برنامههای مهم عملیاتی کردن "طرحهای امنیتاجتماعی" بود که این عملیاتها تنها با هدف برخورد شدید با گروههای شرور مسلح، ناامنکنندگان محیط اجتماعی و وحشتآفرینان جامعه اجرایی شد.
یکی دیگر از هدفگذاریهایی که بسیار مورد تاکید ما بود، بحث «برخورد با موادمخدر» به عنوان مهمترین و پایدارترین آسیب اجتماعی بود، چرا که بپذیرید با اینکه در حال حاضر از مجرم، جرمانگاری شده، اما نیمی از زندانیان ما با جرایم مرتبط با موادمخدر، در زندانها به سر میبرند و از آن نیم دیگر، حدود 40 درصد به واسطه جرایمی که به نوعی با موادمخدر در ارتباط است، از جمله سرقت به زندان افتادهاند.
برخی آمارها حاکی از آن است که 80 درصد از زندانیان به نوعی اعتیاد نیز دارند که این نشان میدهد موادمخدر دارای ابعاد بسیار پیچیده است و بر همین اساس یکی از حوزههایی که در اولویت کاری ناجا قرار گرفت، بحث برخورد با موادمخدر بود.
برخورد با اوباشگران و کاهش تلفات تصادفات دو هدف فرمانده
شما در اولویتگذاریهای خود به بحث استقرار امنیت در مرزهای کشور، موادمخدر و اشرار و اوباشگران به عنوان اهداف و برنامههای اصلی خود اشاره کردهاید، اما برای داشتن کشوری ایمن، نیازمند آن هستیم که در لایههای زیرین غیرامنیتی نیز اقدامات امنیتی صورت گیرد و ناجا در ابتدای زمان تصدی شما، چه اقداماتی را در دستور کار قرار داد؟
فرمانده ناجا: در مباحث غیرامنیتی 9 سال پیش دو حوزه کانون توجه قرار گرفت که یکی از این مسائل، تصادفات راهنمایی و رانندگی و دیگری موضوع امنیت اخلاقی بود، چرا که ما در آن زمان شاهد آن بودیم که خودروها به سرعت در کشور ما در حال تولید بود و به ویژه در دهه 80 به صورت میانگین هر ساله یک میلیون وسیلهنقلیه وارد ناوگان حمل و نقل کشور میشد و روند سریعی را در این زمینه طی میکرد و اگر تحریمها، کاهش تولید و کاهش قدرت خرید مردم در سالهای اخیر نبود، شاید سالی دو تا سه میلیون وسیلهنقلیه وارد چرخه میشد و این در حالی بود که ما در ابتدای سال 84 با مسئله توسعه جادهها و جمعیت فزاینده رانندگان جوانی مواجه بودیم که با ماجراجویی و هیجان خود میتوانستند دردسرساز باشند، به گونهای که سالانه دو میلیون راننده جوان وارد چرخه میشود. به گونهای که هنگامی در پایان برنامه سوم که ناجا را تحویل گرفتم، میانگین افزایش کشتههای تصادفات سالانه 11.3 درصد بود که اگر با همان شیب ادامه پیدا میکرد، باید در پایان برنامه سوم، تعداد کشتهها دو برابر ابتدای برنامه سوم میشد و اگر این روند تعداد کشتهها در برنامه چهارم ادامه پیدا میکرد، شاهد آن بودیم که در برنامه چهارم و بر اساس برآوردی که انجام شده، 50 هزار تن در تصادفات کشته شوند که رقم بسیار سختی است که علاوه بر آن باید حدود 12 برابر تعداد کشتهها را مصدومان و معلولانی محسوب کنیم که در نتیجه این تصادفات دچار جراحت یا معلولیت شدهاند که یکی از مشکلات ما در ابتدای تحویل ناجا، روند فزاینده کشتهها بود که نه تنها باید این مسئله کنترل میشد، بلکه باید روند کشتههای تصادفات را نیز معکوس میکردیم که این مسئله به طور جد در دستور کار قرار گرفت.
پشت پرده طرح امنیتاخلاقی چه بود؟
شما عنوان داشتید که یکی دیگر از مسائلی که مورد توجه قرار گرفت، موضوع امنیت اخلاقی بود که در سالهای گذشته شاهد آن بودیم که برخی تضاد و حتی اختلافاتی در شیوه و اصل موضوع امنیت اخلاقی فیمابین دولت و ناجا وجود داشت و حالا جای سئوال است، مگر این دو دستگاه با یکدیگر هماهنگ نیستند که یک روز در تلویزیون عنوان میشود که دولت مخالف گشتارشاد است، اما فردای آن روز مشاهده میکنیم که طرح امنیتاخلاقی با قوت هر چه بیشتر در حال انجام است که این تضادها و اختلافات موجب سردرگمی مردم میشود و پشت پرده طرح امنیتاخلاقی چه بود؟
احمدیمقدم: موضوع امنیت اخلاقی پیش از ما نیز این موضوع مورد توجه قرار گرفته بود، اما روی آن متمرکز نشده بودند. در ابتدای سال 84 و در دوره دولت خاتمی، طرح «عفاف و حجاب» در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید و برای اجرای همان مصوبه که در دولت هشتم تصویب شد، ابلاغش به دوره اول دولت احمدینژاد منتقل شد که ظاهرا آقای احمدینژاد طرح را نخوانده؛ ابلاغ کرد، چرا که اصلا قبولش نداشت و تا آخر هم میگفت این مصوبه را قبول ندارد. اما مشکل ما چه بود؟ ما با مصوبهای که امضای خاتمی پایش بود و توسط احمدینژاد ابلاغ شده بود، کار داشتیم و این قضیه روشن بود.
در آن موقع همزمان با ابلاغ و اجرا، ما با کانالهای ماهوارهای مواجه شدیم که به طور متنوع و با اهداف زیاد در حوزه سازماندهی فساد اخلاقی، انحرافات فکری و اعتقادی فعالیت چشمگیری داشتهایم و از آنجایی که سود و اهداف تجاری نیز پشت این کانالهای ماهوارهای بود، کنترل را برای جهان سخت کرده و قویترین کشورها نیز مشکلات زیادی در این حوزهها داشتند و مردم آن روی سکهها را نمیدیدند و در بستر رسانههای جدید و توسعه وسایل ارتباطجمعی ما شاهد گسترش این شبکههای ماهوارهای بودیم، به گونهای که شما ملاحظه کنید که چند شبکه موزیک در حال حاضر فعالیت میکنند، البته موزیک در ذات خود مشکل ندارد، اما منظورم موزیکهایی است که در راستای اهداف گروههای انحرافی، همچون خونآشام و ... فعالیت کرده و اثرات بدی در رفتار جوانان میگذارند و حالا شما بیایید در کنار این شبکههای ماهوارهای، فیلم و ... نیز بگذارید و گاهی این شبکهها به صورت سازمان یافته یارکشی میکنند و ضمن اغفال دختران و پسران، گروه درست میکنند که این مسئله خانوادهها را نیز دچار نگرانی کرده و بر همین اساس در این حوزهها اهتمام ویژهای به خرج دادیم.
پاسخ به شایعات مینگذاری ناجا در مرز؟
شما در سخنان خود عنوان داشتهاید که چگونه و در شرایطی که مرزها اوضاع خوبی نداشت، آنها را تحویل گرفتهاید، در مدت فرماندهی خود در حوزه مرز چه فعالیتهایی داشتید و آیا این ادعاها درست است که ناجا در مرزهایی که به هر دلیلی توان انسداد ندارد، اقدام به مینگذاری میکند؟
احمدیمقدم: نه، اینگونه نیست. ممکن است از تلههای انفجاری آن هم در کمینها و به صورت تاکتیکی و محرک در عملیاتها همچون مسیر کاروانهای موادمخدر یا گروههای تروریستی که وارد کشور میشوند، استفاده شود. اما مینکاری نداریم بلکه در سالهای اخیر که وزارت دفاع اهتمام زیادی در راستای پاکسازی مینهای به جای مانده در زمان جنگ به خرج داده است کمکشان کردهایم.
در طرحهای انسداد مرز، کانال، دیوارکشی، استفاده از رادار، گشت، پاسگاه و ... داریم، اما کاشت مین ثابت در طرح و برنامه نداریم. چرا که در طول زمان مشکلات زیادی ایجاد میکند و خط و مشی ما نیست.
گفته بودیم مقاومت اراذل را بشکنید
یکی دیگر از اقدامات نیروی انتظامی در سالهای اخیر، اجرای گسترده طرح برخورد با اشرار و اوباشگران بود، طرحی که در حوزه رعایت حقوق شهروندی، ناجا انتقادات زیادی را متحمل شد. اما تاکنون پاسخ مناسبی از سوی ناجا ارائه نشده که چه دلیلی وجود دارد که ناجا با این شدت عمل با اوباشگران برخورد کرده و حتی هر از چند گاهی نیز گریزی دوباره به بحث برخورد و جمعآوری اراذل و اوباش میزند؟
احمدیمقدم: باید بپذیرید که اگر ابعاد رسانهای در عملیاتهای انتظامی ملاحظه نشود، اثر عملیات بسیار کاهش مییابد. ما قبول داریم که اگر در یک عملیات هزار نفر دستگیر شوند، اما پیوست رسانهای نداشته باشد، اثرگذاریاش از دستگیری 10 اوباشگر اما با پوشش رسانهای کمتر است. اما برخی دوستان رسانهای در جریان برخورد با اراذل و اوباش کم لطفی کردهاند و طبیعی است که ما نمیتوانیم 100 خبرنگار را پای عملیات برده و به همین دلیل 3-2 رسانه مهم همچون ایسنا را دعوت کرده تا به بقیه اخبار را بدهند. اما در اینجا برخی ابتکارات غیرهوشمندانه برخی ماموران همچون انداختن آفتابه و کارهای سبکی که انجام شد و هیچ توجیهی هم نداشت سبب ایجاد برخی حاشیهها شد. ما در این عملیات گفته بودیم مقاومت این اراذل و اوباش که با چاقوکشی، قمهکشیدن و عربدهکشی مردم را ترسانده بودند را با شدت عمل بشکانید و اگر این اوباشگران مقاومت کردند، محکم با آنها برخورد کنید. اما ما هیچگاه برای این رفتارهای سخیف همچون انداختن آفتابه و ... ابلاغ نکرده بودیم و این ابتکار عناصر میدانی بود و منصفانه نیست که برخی رسانههای کم لطف، اصل کار را با انتشار برخی تصاویر زیر سوال ببرند که البته به این مسائل توجه زیادی نشد و تنها برخی افراد از زوایای حقوقی همچون رعایت حقوق شهروندی، این مسئله را نقد کردند. اما این مسئله «برخورد با اراذل و اوباش» خواست همگانی است، اما قبول دارم که در نوع و شیوه آن و همچنین مسائل حقوقی انتقاداتی وجود داشت که ما نیز استفاده کردهایم.
در زمان اجرای این طرح، نمایندگان مجلس نیز حمایت کردند و حدود ساعت 11 صبح به من اعلام شد جمعی از نمایندگان میخواهند به دفتر بیایند و ملاقاتی داشته باشند که حدود 30 نماینده آمدند و نماز و ناهار نیز اینجا بودند و ضمن تشکر از این اقدام نیروی انتظامی، حمایت خود را اعلام کردند. چرا که این مسئله نشان میدهد یکی از مهمترین مطالبات مردم در حوزه برخورد با اراذل و اوباش بود.
اراذل و اوباش دستگیر شده افرادی بودند که محلات را با اقدامات مجرمانه خود همچون عربدهکشی، چاقوکشی و ... قُرُق کرده بودند و ما داشتیم افرادی در همین جنوب تهران که آنقدر وقیح شده بودند که سر کوچه زیراندازی پهن میکردند و میگفتند تا مشروبم را نخورم، هیچکس اجازه عبور ندارد. با آن که این فرد، قد و جثه کوچکی داشت اما چاقوکش بود و مردم را میزد و مردم نیز دنبال دردسر نبودند یا ما افرادی در محلات داشتیم که در خانه مردم را میزدند و میگفتند دخترتان را بدهید، میخواهیم برویم شمال و این جسارتها قابل قبول نبود و بر همین اساس عنوان میکنم که ما در هنگام برخورد با این افراد از حمایت عمومی برخوردار بودیم.
فکر نمیکنم به اصل قضیه فردی اعتراض داشته باشد
در بررسی انتقاداتی که به نیروی انتظامی در بحث برخورد با اراذل و اوباش میشود، میتوانیم مطرحشدن مسائلی همچون اصالت فرد و جامعه را در تربیت نامناسب افراد ببینیم. از آنجایی که این اراذل و اوباش زاده جامعه هستند، آیا بهتر نبود نیروی انتظامی برخورد مناسبتری با این افراد در حوزه اراذل و اوباش دست2 و 3داشته باشد؟
احمدیمقدم: وظیفه ناجا گرفتن این افراد است و برای اصلاح و تربیت باید سازمانهای دیگر وارد شوند، چرا که نیروی انتظامی، بهزیستی و کانون اصلاح و تربیت نیست و ناجا تنها وظیفه دارد که این افراد را که دارای جرایم متعدد و ناامنکنندگان اجتماع هستند را دستگیر و تحویل دهد. من نیز قبول دارم حتما یک نارساییهایی همچون طلاق، مشکلات اقتصادی و ... در جامعه وجود دارد که خروجی آن یک اراذل و اوباش شده است. اما به لحاظ قانونی ناجا نمیتواند اجازه دهد این افراد مردم را آزار دهند و از آنجایی که ما نه نهاد فرهنگی و نه حقوقی هستیم، میتوانیم تنها به نهادهایی که علاقهمند در این زمینه هستند، کمک کنیم. اما قبول کنید که فکر نمیکنم به اصل قضیه فردی اعتراض داشته باشد، اما به نوع و شیوه انتقاداتی وجود دارد که این مسئله عمدتا به تفاوت سلایق برمیگردد که لازم به ذکر است ما نیز برخی از این رفتار را اصلاح کردیم.
شما یادتان نمیآید در دهه 70 حتی گروههای خودجوشی بودند که برای حذف اراذل و اوباش شکل گرفتند و معتقد بودند دستگاه قضایی کار خاصی نکرده و اراذل را یک جا میبردند و سر به نیستشان میکردند. البته این عمل قانونی نبود، اما عدهای دست به کار شدند تا خودشان این افراد را اصلاح کنند و همان زمان بود که اقداماتی همچون سوارکردن اوباش بر خر، انداختن آفتابه و شکلک درآوردن ابداع شد و برخی دوستان ما نیز تجربیات آن زمان را داشتند. اما در حال حاضر ما حق نداریم خارج از موازین عملی انجام دهیم و حتی گرداندن اوباش نیز باید با حکم قضایی باشد.
پس از حادثه مریوان که عوامل نیروی انتظامی در حین گرداندن یکی از اوباشگران به او لباس زنانه پوشانده بودند، شاهد آن بودیم که شما از ابلاغ آییننامهای درباره رعایت حقوق شهروندی صحبت کردهاید؛ سرانجام این آییننامه به کجا رسید؟
احمدیمقدم: ابلاغ این آییننامه مربوط به حادثه مریوان نیست، بلکه درمورد رعایت حقوقشهروندی پس از حوادث کهریزک مقرراتی تدوین شد و حدود سه سال است که این ابلاغ و بازرسان نیز نسبت به کنترل آن اقدام میکنند. در این آییننامه چگونگی ساخت، تجهیز و نگهداری متهمان در بازداشتگاهها و تحت نظرگاهها و همچنین چگونگی رفتار با متهم و حتی مراجعه نیز قید شده است و چندی پیش دومین دور کنترل این مهم نیز پایان یافت و در کلیه استانها بازدید انجام شد و در این مدت بازداشتگاههای پلیس که نوعا مجوزهای سازمان زندانها را نیز نداشت، دارای مجوز شدند و البته گاهی استانداردهایی را از ما طلب میکنند که خودشان نیز در زندانها رعایت نمیکردند. هر چند عرصه را تنگ کردند، اما این کنترلها موجب سازندگی و رعایت استاندارد توسط ناجا شد که این قانونمداری موجب پیشگیری از وقوع حوادثی که هیچکس نمیپسندد، میشود.
رعایت این آییننامه، همچنین مستندسازی و همچنین نصب دوربین در اتاق بازجویی یا بازداشتگاهها سبب میشود که برخی از حوادث به وجود نیاید. به عنوان مثال متهم اگر میخواهد خود را حلقآویز کند یا دچار مریضی و شوک شود، ماموران میتوانند به او کمک کنند و معتقدیم به این دلیل به ما گفتند که متهم را بگیرید که برای جامعه دچار آزار بود، اما نگفتند آن را در جایی زندانی کنید که تیغ و خار هم داشته باشد. در مورد حادثه مریوان نیز باید بگویم که دادستان دستور گرداندن این اوباش را داده بود و پارچه قرمزی را بر سرش انداختند که من نیز نپسندیدم یا حتی ما در سیرجان شاهد بودیم که در صحنه اعدام، اقوام اعدامی را فراری دادند؛ چرا که در برخی مناطق کوچک که حالت عشایری و قوم و خویشی دارد، باید این مسائل فرهنگی رعایت شود و باید حساسیتهای محلی در متهمگردانی رعایت شود و ما عنوان کردیم که برای متهمگردانی حتما قانون رعایت شود و آثار منفی و تبعات آن لحاظ شود.
کارهای ناشایست همچون پوشاندن لباس زنانه، انداختن آفتابه، سوار الاغکردن اوباش و ... نباید باشد و بارها نیز عنوان کردهایم که ماموران باید همان دستور قاضی مبنی بر گرداندن متهم را اجرا کنند تا مردم قدرت شکسته شده این اوباش را دیده و دیگران نیز عاقبت کار دستشان بیاید. اما کار سلیقهای و شیرینکاری هیچجا انجام نشود. البته در داستان مریوان بزرگنمایی شد، به گونهای که من امسال میخواستم به مریوان سفر کنم که یکی از همراهان عنوان داشت که با پیامک عنوان کردهاند که دانشجویان پیامنور میخواهند در اعتراض با این مسئله تظاهرات کنند که من متعجب شدم که در تابستان آن هم ماه رمضان دانشجو کجا بود! اما با این حال به مریوان سفر کردم و با هلیکوپتر وارد چمن ورزشگاه شدیم که گروههایی در حال تمرین بودند و جمعیت زیادی حدود 1000 تن حتی به استقبالمان آمدند و حتی یک ربع ایستادیم تا با ما عکس یادگاری بیندازند. بارها به ماموران گوشزد کردهایم که حقایق میدانی را در نظر گرفته و تدبیر را چاشنی کار خود کنند.
قرار نبود بازداشتگاه کهریزک جای خیلی راحتی برای اراذل و اوباش باشد
شما صحبت از رعایت حقوق شهروندی پس از حادثه کهریزک میکنید، اما یکی از مسائلی که وجود دارد، این است که واقعا در کهریزک چه اتفاقی افتاد، چرا که قرار بود کهریزک محلی برای نگهداری اراذل و اوباش سطح یک دستگیر شده باشد، اما چه اتفاقی افتاد که افراد دستگیر شده در حوادث آن ?